گذران
 
فروغ فرخزاد
اشعار و نامه های فروغ
 
 

 گذران 

 

تا به کي بايد رفت
 
از دياري به دياري ديگر
 
نتوانم، نتوانم جستن
 
هر زمان عشقي و ياري ديگر
 
کاش ما آن دو پرستو بوديم
 
که همه عمر سفر مي کرديم
 
از بهاري به بهار ديگر
 
آه، اکنون ديريست
 
که فرو ريخته در من، گوئي،
 
تيره آواري از ابر گران
 
چو مي آميزم، با بوسة تو
 
روي لبهايم، مي پندارم
 
مي سپارد جان عطري گذران
 
آنچنان آلوده ست
 
عشق غمناکم با بيم زوال
 
که همه زندگيم مي لرزد
 
چون ترا مي نگرم
 
مثل اينست که از پنجره اي
 
تکدرختم را، سرشار از برگ،
 
در تب زرد خزان مي نگرم
 
مثل اينست که تصويري را
 
روي جريان هاي مغشوش آب روان مي نگرم
 
شب و روز
 
شب و روز
 
شب و روز
 
بگذار که فراموش کنم.
 
تو چه هستي، جز يک لحظه، يک لحظه که چشمان
 
مرا
 
مي گشايد در
 
برهوت آگاهي؟
 
بگذار
 
که فراموش کنم.
 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ارسال شده در تاریخ : برچسب:, :: 13:12 :: توسط : بی نام

درباره وبلاگ
من از ستاره سوختم لبالب از ستارگان تب شدم چو ماهيان سرخ رنگ ساده دل ستاره چين برکه هاي شب شدم چه دور بود پيش از اين زمين ما به اين کبود غرفه هاي آسمان کنون به گوش من دوباره مي رسد صداي تو
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان Forogh-F و آدرس forogh-f.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 21
بازدید دیروز : 10
بازدید هفته : 31
بازدید ماه : 40
بازدید کل : 13142
تعداد مطالب : 26
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->